رفتی...
بدون خداحافظی...
اما دلم نشکست!..
رفتی...
و حسرت آن نیم نگاه آخر بر دلم ماند...
اما دلم نشکست...
رفتی...
و سراغم را هم نگرفتی! ...
اما دلم نشکست! ...
میدانی از چه دلم شکست؟...
از اینکه وقتی میرفتی باران میبارید!...
با خودم گفته بودم که بعد از رفتنت...
بدون آنکه ببینی...
بدون آنکه کسی ببیند...
خاک راهت را یادگاری خود کنم...
اما اشک آسمان رد پایت راشست و رفت!...
با خود گفته بودم که بعد از رفتنت...
خاطره ی بودنت را در آغوش میگیرم...
باران آن را هم شست و رفت...
حالا من مانده ام و ...
کاسه آبی که آورده بودم پشت پایت بریزم!...
نظرات شما عزیزان:
|