نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





خوشبختى ميان خانه شماست،بيهوده آن را در ميان باغ ديگران مجوييد

پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد.

مادر که در حال آشپزی بود ،دستهایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند.

او نوشته بود: صورتحساب !!!

کوتاه کردن چمن باغچه 5.000 تومان
مراقبت از برادر کوچکم 2.000 تومان
نمره ریاضی خوبی که
گرفتم 3.000 تومان
بیرون بردن زباله 1000 تومان
جمع بدهی شما به من: 12.000 تومان!

مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد،
چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب این را نوشت:
بابت 9 ماه بارداری که در وجودم رشد کردی هیچ
بابت تمام شبهائی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم هیچ
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی هیچ
بابت غذا، نظافت تو، اسباب بازی هایت هیچ

و اگر شما اینها را جمع بزنی خواهی دید که: هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است

وقتی پسر آن چه را که مادرش نوشته بود خواند چشمانش پر از اشک شد
ودر حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد. گفت: مامان ... دوستت دارم
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورت حساب نوشت:
قبلاً به طور کامل پرداخت شده !!!

قابل توجه آنهایی که فکر می کنند مرور زمان انها را بزرگ کرده و حالا که هیکل درشت کردند خدا را هم بنده نیستند.

بعضی وقت ها نیازه به این موارد فکر کنیم ...
کسانی که از خانواده دور هستند شاید بهتر درک کنند.

قبل از اينكه خوبيمون وظيفه بشه ، بايد براش حد و مرز بذارين ولی عشق این چیزا حالیش نیست

اگه کسی رو واقعا دوست داری

نباید ازش انتظار عشق برابر رو داشته باشی

آخه اونجوری دیگه اسمش عشق نیس...

میشه حساب دو دو تا چهارتا

میشه معامله ...!

شاید چشمهای ما نیاز داشته باشند که گاهی با اشکهایمان شسته شوند تا بار دیگر زندگی را با نگاه شفاف تری ببینیم..

نتیجه گیری منطقی: جایی که احساسات پا میذاره منطق کور میشه!!!
مادر متوجه نشد که پسرش داره سرش کلاه میذاره : جمع بدهی میشه 11.000 تومان نه 12.000 تومان !!!


[+] نوشته شده توسط روزبه در 12:55 قبل از ظهر | |